memoRies
memoRies

memoRies

دیروز سر کلاس ژنتیک.... 

استاد قاسمی:بچه هایی ک تویی بهزیستی هستن چون هیچ پیشینه ژنتیکی ندارن نمیشه پیش بینی کرد چه بیماری قراره بگیرن ممکنه شما بچه ای بگیرین و بعد از یه سال بفهمین فلجه یا... 

نمانده کلاس(اقا مسیح)(اصفهانیه):استاد نمیشه پسشون بدی؟؟؟؟ 

 

دلبندم جوراب ک نخریدی یه موجود زنده گرفتی!!!  

 .

.

بازم سر کلاس ژنتیک... 

استاد شیخها داشت درس میداد همه خسسسته و داغون 

ک گفت:وقتی دارو خونه زدین یه نفر میاد پیشتون میگه...

همه به این حالت 

هستی:یکی بیا این نیشای مارو ببنده!!! 

 .

تو حیات یه پسری رو دیدیم... 

هستی:چه قد این جواد و بیکلاسه 

من:این با لکسوز میاد دانشگاه... 

هستی:جدی؟؟چه قدرم خوشتیپ بووود 

امروز رفتیم هات چاکلت... 

بچه های مدرسه 

دو تا از پسرامون 

پسرای پزشکی ۹۰ 

پسر عمو هستی 

یکی از دخترای کلاس 

  

بعد ۱رب اومدن... 

همه رو دیدیم یعنی!!!!

اوج خوشبختی!!

تا ۱ساعت پیش با فرزان آلیسا آلیسا بازی میکردم با این قدم!! 

پدرم دراومد...بعدشم ۱ساعته چسبیدم بهش ک خوابش ببره 

مامانم گزاشتتش رو پا کل مدت اینجوری بوده 

دریغ از ذره ای خواب 

با دعوای مامان خوابیده 

استادی ک واسه فیزیک اومده خیلی عسلهههه 

لحجه شمالی داره با نمک حرف میزنه بیچاره هی سوال میپرسه هی مث جغغغغد نگاش میکنیم 

یه سوال پرسید هیچکی بلد نبود گفت مگه هفته پیش میانترم فیزیو نداشتین؟؟همه:چرااا 

چه امتحانی دادین ک اینو بلد نیستین اخه؟؟ 

بچه های کلاس به این حالت  

.

من و هستی اخرش دانشمند میشیم!!استاد داره میگه اگه دستگاه بافرساز داشته باشین کارتون خیلی راحت تره و قیمتش ۲؛۳ ملیونه 

من وهستی:دو سه ملیووون؟؟با این پول میریم گوشی اپل میخریم 

یا ۲۰بار میریم سزار 

بریم بدیم واسه یه بافر ساز؟؟؟تا این حد به کارای علمی علاقه داریم ما!!! 

یکی از بچه های دارو ۹۰ هست که 

مععععدن مس دارن!!! 

بریم ک اینقد بدبخت وندارن!!!! 

فک کن.... 

معدن دارنننننننن

چرا اینقد زندگی سخته؟؟ 

چرا این قد من مسوولیت دارم؟؟ 

چرا امتحانای خدا اینقد سخته؟؟ 

این شرایط تا کی میخواد ادامه پیدا کنه؟؟ 

خدایا هنوز ۱۸سالمه منننننن 

خستم از این شرایطططططط 

خستمممم خستممممم 

از این همه صبر خستم...از این همه سکوووت خستم 

از این ک دستم به هیچ جا بند نیست خستم 

از این ک به خاطر خود خواهی یه نفر دیگه تو این دردسر افتادم خستم 

از این ک نه راه پس دارم نه راه پیش خستم  

از بی مسوولیتی های خونواده خستم 

از زیادی مستقل بودنممم 

از این ک همه رفتارام و مسوولیتام بزرگتر از سنمه... 

از این ک همش باید یه چیزی رو درست کنم 

یه چیزی رو جمع و جور کنم 

از این قایم موشک بازی 

 از اتاقمم  

حق ندارم ناراحتیمو نشون بدم ک... مامان ناراحت میشه 

ک بقیه شروع نکنن به دلداری های مضخرف 

مجبورم قوی باشمممم 

مجبووورم دل مامانم باشم 

مجبورم بی خیال باشم 

مجبورم امید وار باشم 

مجبووووورم 

فقط به خاطر بقیهههههه 

مجبورم با چنگ و دندون همه چیو بگیرممممم

خستم از  همه....

صبحی ساعت ۷ فرزان اومده بالا با چشمای باد کرده و بتوووش 

چسبیده به مامانم هی اومدم نازش کنم میگف نکوووون 

منم گفتم مامان فر...خودمه فقط مامان منه  

اقا زد زیر گریه!!! 

حالا مگه اروم مشد 

من چه میدونسم اینقد حسوده  

 .

.

دوباره درسامون سنگین میشه 

هیییییی

میان ترما تموم شددددد 

امروز اناتومی داشتیم استاد گفته بود شریان و ورید دقیقا طبق وویس برداشته عین کتاب داده 

این چه کاریه اخه؟؟؟؟ 

ازار دارییییییییننننن؟؟؟؟؟ 

چند تا سوال رو با اطلاعاتی ک از اناتومی دام داشتم جواب دادم ...

صفحه اول ۵تا سوال پشت سرهم ج میشد 

اقااااای صفی هم هیچ کدومشو بلد نبوده همه رو ج میزنه 

اونوقت من شک بین دوگزینه میزنم درست درنمیااااااد 

چقد خوش شانسمممممم اه..اه...اه..اه... 

اقااااااااا 

من ماشین جنتو میخوااااااااااام 

دوستان پشت کنکوری جوری درس بخونین روتون بشه اینو به خانواده بگین 

هرچند من تک رقمی هم میشدم اینا براشون مهم نبود وضعم همین بود 

دیگه خبر خاصی نییییی 

راستی دو تا از پزشکی۹۰باهم ازدواج کردن 

بهم میان 

امروز نمیدونی چقددددد تابلو تقلب میکردن 

بابا یه ذره نامحسوس تر این چه وضعیه اخه؟؟؟؟؟

شیمی...

امروز اول صبح ک داشتم میرفتم ۱ گله گوسفند دیدم!!! 

یا حضرت عباس اینا دیگه کجا بودن 

هیچی دیگه سر امتحان هم اول تا اخر تو برگه بودم 

و بعد ازحدودا ۴ بار خوندن و حل کردن یه سوالی بازم ۲ که تو معادله بوده ضرب نکردم یعنی دیگه خاک بر سر من با این درس خوندن و دقت و داروساز شدنم 

بعد با هستی رفتیم سالار ک پزشکی نودیا هم بودن و بعدم رفتیم پاساژ تک 

خوب بود کلا... 

بعد از ظهری میخواسم برم ستاره نشد 

کلی خرید دارم....

دیروز شنیدم خانم پور خصالیان تصادف کرده تو کماس 

حییییییف 

خیلی ادم خوبی بود... 

بچه هاش هنوز سنی ندارن.... 

ای.... 

چه دنیاییه....

پششششششششششم!!

تا حالا شده یه چیزی به یه نفر بگین و اون شما رو پشم هم حساب نکنه 

بعد دلتون بخواد خفششششششششش کنین؟؟ 

خیلی بی شعوررررررر باشه؟؟ 

خیلی بی معرفت و گربه باشه؟؟؟ 

ولی به خاطر خودت مجبوری تحملش کنی 

ای خداااااااا 

من تا کی باید حرص اینو بخورمممممممممممم؟؟؟ 

اگه من اینو ادم نکردم اسممو عوض میکنم...  

 

 خخخخخخخخخخخخخخخ

میزارم قاشق.... 

حالا این قاشق هم کلی قضیه داره هااااااا 

یه شخص محترمیه!!!!  

ولی من اینو ادمممممممممم میکنم!!!!

بیمارستااااااان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فردا ۲ تا میانترم دارم 

حالا چرا مث کلوغ چش دار به لب تاب ور میرم نمیدونمممممم 

یه نفر خیییییلی رو اعصابه اه اه اه 

مامان اینا هم ک برگشتن مامان میگه فرزان یهو میگفته 

مامانییییییییییی شیبک کجاهه؟؟ 

شیبک یعنی همون شیما!!! 

عشق بجه به خالش در این حده!! 

 

 

دورش بگردممممم قند عسل خاااااله 

 

اگه این نبود ک دیوونه شده بودم...